Gorgan, Alang Dare
. هزار بار در اين جاده مي توانم بميرم . . .
. با اولين پرواز آمدم و با آخرين پرواز رفتم و حالا كه رسيدم دلتنگ و دلتنگ . . .
. وقتي پا به پاي من مياي و خسته نميشي ، حتي وقتي كه اين همه دل تنگي موج ميزنه بينمون . . . زود برميگرده دلامون پيش هم ! قول ميدم . . .
. و امروز بهترين روز زندگي ام بود وقتي طلوعش بالاي ابرها بود و حالا نوبت ديدار توست . . .